- Assalouyeh News – پایگاه خبری شهرستان عسلویه - http://assalouyehnews.ir -

تحلیل مذاکرات بغداد: سود و زیان حرکت عقربه های زمان کدام است؟

عصرایران – هر چند بعد از فضای مثبت به وجود آمده بعد از مذاکرات استانبول ۲ ، انتظارهایی در سطح جامعه راجع به توفیق نهایی مذاکرات بغداد شکل گرفته بود ، اما هیات ایرانی و مذاکره کنندگان ۱+۵ ، در حالی بغداد را ترک کردند که مهم ترین توافق محسوس شان ، تعیین زمان و مکان نشست بعدی بود: ۲۹ و ۳۰ خرداد – مسکو.

سعدی جلیلی ، سرپرست تیم مذاکره کننده ایرانی نشست بغداد را این گونه جمع بندی کرد که طرفین با دیدگاه های همدیگر ، بیشتر آشنا شدند.
کاترین اشتون ، رئیس سیاست خارجی اتحادیه اروپا هم در خصوص دستاورد این نشست ، حرف هایی جز تکرار مکررات نداشت: “از ایران انتظار داریم قدم های مشخص در مورد ایجاد اعتماد بردارد. هر دو طرف مایل به پیشرفت گفتگو هستیم گرچه تفاوت های بنیادین داریم به همین دلیل مذاکرات را ادامه خواهیم داد.”

این سخنان یعنی این که نشست پر سر و صدای بغداد ، نتیجه مشخصی نداشته و تأثیری در روند برنامه هسته ای ایران نگذاشته است.
این در حالی است که ۱+۵ با نیت توقف غنی سازی ۲۰ درصدی به بغداد رفته بود.

واقعیت این است که گذر زمان در پرونده هسته ای به نفع ایران است ، کما این که تا کنون نیز این گونه شده است و معدود سانتریفیوژهای آزمایشی یک دهه گذشته ، اکنون به کمیت و کیفیتی رسیده اند که غنی سازی ۲۰ درصد انجام می دهند و ایران توانسته است میله سوخت هسته ای تولید کند.

بنابراین ، اگر صرفاً از منظر هسته ای به مذاکرات نگاه کنیم ، ایران ، نشست بغداد را برده است زیرا بدون آن که امتیازی دهد ، باز هم زمان خریده است.

جلیلی و اشتون در مذاکرات بغداد
جلیلی و اشتون در مذاکرات بغداد


البته باید گفت که ۱+۵ نیز – در شرایط فعلی – چاره ای جز همراهی زمانی با ایران ندارد ، زیرا قضیه از سه حالت خارج نیست:
۱ – اگر ۱+۵ رسماً “شکست مذاکرات” را اعلام کند ، آنگاه با توجه به تبلیغاتی که در چند سال اخیر داشته ، این انتظار را در میان افکار عمومی غرب بر می انگیزد که حالا که مذاکرات به ین بست رسیده ، تهدیدها عملی شوند. این در حالی است شرایط بین المللی و اقتصادی حاضر ، اساساً گزینه برخورد قهرآمیز را (لااقل در شرایط حال) منتفی می کند.

۲ – حالت دوم آن است که یکی از طرفین کوتاه بیاید و بازی را واگذار کند. این در حالی است که تا کنون بر سر مسائل اصلی ، هیچ کدام از اصول خود عدول نکرده اند. پس این گزینه هم در شرایط حاضر منتفی است.

۳ – جمع دو گزاره فوق مساوی است با ” معلق بودن موضوع هسته ای ایران ” ؛ یعنی غرب ، نه به صرفه اش است که با اعلام شکست مذاکرات ، ایجاد “انتظار” برای برخورد کند و نه می تواند به نتیجه رسیدن گفت و گوها را اعلام کند. لذا برغم میل باطنی خود ، همچنان رضایت می دهد که به دنبال پرونده هسته ای ایران ، از ژنو تا استانبول برود، از آنجا راهی بغداد شود و سپس شال و کلاه کند و راه مسکو در پیش بگیرد و معلوم نیست ادامه ماجرا چه خواهد بود؟!

طبیعتاً با گذشت زمان ، ایران به توانمندی های بیشتر هسته ای دست می یابد و  “مذاکره”به “مذاکره” ، از موضع بهتری می تواند سخن بگوید و این ، برای نتیجه نهایی که طرفین باید “امتیاز بدهند و امتیاز بگیرند” بسیار مناسب است.

البته این نکته مهم را هم نباید از یاد برد که طولانی شدن موضوع  ، هر چند به نفع پروژه هسته ای ایران است و از این باب ، حائز ارزش راهبردی است ، اما از سوی دیگر ، این مهم را نیز نباید مغفول داشت که زمان ، با اقتصاد تحت تحریم ایران سر سازگاری ندارد و این همان پیچیدگی سیاست ورزی است. لذا هنر دیپلماسی این است که بین دو موضوع “هسته ای” و “اقتصاد” ، که نمودارهای زمانی شان ، معکوس حرکت می کنند ، ایجاد جمع کند و بهترین نقطه تلاقی را در این نمودار بیابد.