نگاه شورای آتلانتیک به کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری ایران
تاريخ ارسال خبر : 21 سپتامبر 2012 | ساعت 12:10 | کد خبر: 19512 | sv146 | چاپ این مطلب

اندیشکده شورای آتلانتیک در گزارشی به بررسی نقش ایران در منطقه خاورمیانه، سناریوهای مختلف در قبال رویدادهای آتی و برآورد قدرت منطقه‌ای آن پرداخت.

شورای آتلانتیک در گزارشی که به قلم بارابارا اسلاوین منتشر کرده است به بررسی نقش ایران در منطقه خاورمیانه، سناریوهای مختلف این کشور در قبال رویدادهای آتی و برآورد قدرت منطقه‌ای آن پرداخته و در پایان نیز پیشنهاداتی برای تقویت و یا حفظ نفوذ ایالات متحده ارائه کرده است.

از دید نویسنده گزارش، دورنمای رویارویی‌های دیگری نیز میان ارتش ایالات متحده و ایران متصور است: چنانچه آمریکا و اسرائیل به تاسیسات هسته‌ای ایران حمله کنند و یا واکنش خشمگینانه ایران به تلاش غرب برای تحریم صادرات نفت خود و تلاش این کشور برای بستن تنگه هرمز و حمله به نیروهای متحد آمریکا در افغانستان و سایر کشورهای منطقه.

صفحه شطرنجی در حال تغییر

به هنگام پیش‌بینی آینده جمهوری اسلامی، همواره می‌بایست عوامل غیرقابل پیش‌بینی را مدنظر داشت، چنانچه تعداد بسیار کمی از تحلیل‌گران غربی، پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۹۷۹ علیه شاه و یا انتخاب محمد خاتمی در سال ۱۹۹۷ را پیش‌بینی می‌کردند. تحولات خاورمیانه و به ویژه درگیری‌ها در سوریه مهمترین متحد ایران در میان سایر کشورهای عرب منطقه- خاورمیانه را به صحنه‌ای متغیر و سه بعدی تبدیل کرده است. از نظر نگارنده، حرکات بعدی ایالات متحده، اتحادیه اروپا، ترکیه، عربستان سعودی می‌تواند نفوذ منطقه‌ای ایران را کاهش دهد.

نویسنده معتقد است: سوال اساسی این است که دولت دینی ایران تا چه حد می‌تواند با فشارهای فزاینده اقتصادی و انزوای دیپلماتیک دست و پنجه نرم کند؟ اسلاوین اذعان دارد که جمهوری اسلامی ایران در خلال جنگ هشت ساله با عراق در دهه ۸۰ میلادی شرایطی به مراتب بدتر را تجربه کرد. جنگی که در آن، بیش از ۲۵۰ هزار نفر از جوانان ایرانی شهید شدند و زیربناهای این کشور به شدت آسیب دید.

در بخشی از این گزارش آمده است: اشتباهات محاسباتی متداولی در مورد ایران در غرب وجود دارد؛ اول این که ایران رژیمی تمامیت خواه ندارد، چرا که دائما در آن انتخابات برگزار می‌شود. انتخاباتی که شکافت‌های سیاسی جدیدی ایجاد می‌کند و موجب روی کار آمدن افراد و دیدگاه‌های متفاوت و تغییر سیاست در مقاطع زمانی مختلف می‌شود. در ایران این اصلی بدیهی است: به محض این که یک گروه مدیریت را در دست می‌گیرد، شکاف در میان آن آشکار و گسترده می‌شود.

این گزارش در ادامه به شرح برخی از اختلاف نظرهای سیاسی در ایران پرداخته و سعی در تشکیک در میزان افراد شرکت کننده در انتخابات اخیر مجلس دارد. از نظر نگارنده، کاندیداهای احتمالی انتخابات ریاست جمهوری سال آینده ایران عبارتند از: محمدباقر قالیباف شهردار فعلی تهران، غلامعلی حدادعادل از نمایندگان برجسته مجلس، علی لاریجانی رئیس مجلس و برادر رئیس قوه قضائیه و علی‌اکبر صالحی فیزیکدان هسته‌ای و تکنوکراتی که در حال حاضر وزیر خارجه ایران است. باربارا اسلاوین فاکتورهای متعددی را بر سیاست داخلی ایران تاثیرگذار می‌داند:

· فشار خارجی مضاعف به ویژه حمله ایالات متحده یا اسرائیل که موجب تقویت تندروها در حکومت تهران خواهد شد و با این که چنین حمله‌ای می‌تواند بی‌ثباتی رژیم را به دنبال داشته و منجر به شورش عمومی در ایران شود، نیروهای امنیتی این کشور برای سرکوب چنین ناآرامی‌هایی به اندازه کافی قوی و متحد به نظر می‌رسند.

· حذف پست ریاست جمهوری و حرکت به سوی نظام پارلمانی

· سرنگونی رژیم بشار اسد در سوریه و جرات یافتن اپوزیسیون ایرانی برای انجام اقدامی مشابه.

در بخش دیگر این گزارش آمده است: به نظر نمی‌رسد در آینده، ایران برنامه هسته‌ای خود را متوقف کند، نخبگان سیاسی ایران معتقدند حتی اگر غنی‌سازی اورانیوم را محدود کنند، ایالات متحده آمریکا تحریم‌ها را ملغی نخواهد کرد. البته به نظر نمی‌رسد که راهبرد ایالات متحده نیز در قبال ایران تغییر کند. ایران در قبال تحریم سختگیرانه بیشتر، به طور فزاینده‌ای به چین و هند تکیه کرده و به منظور دورزدن تحریم‌ها به تهاتر نفت خود با کالا روی آورده است.

اسلاوین تصریح می‌کند: ایالات متحده و اسرائیل در کنار تحریم‌های اقتصادی، همچنان به عملیات مخفی خود برای مختل کردن برنامه هسته‌ای ایران از طریق حملات سایبری و ترور دانشمندان هسته‌ای ادامه خواهند داد. از نظر وی، چنین تلاشهایی می‌تواند اقدامات تلافی‌جویانه ایران علیه نیروهای نظامی و دیپلمات‌‌های آمریکایی در منطقه را در پی داشته باشد.

نگارنده اذعان دارد اگرچه ایالات متحده و اسرائیل بارها بر وجود گزینه نظامی بر روی میز تاکید کرده‌اند، به نظر نمی‌رسد هیچ کدام از طرفین خواستار جنگی تمام عیار باشد. با این حال این احتمال وجود دارد که سیر حوادث از کنترل خارج شود.

وی معتقد است با نظامی‌تر شدن ساختار حکومت در ایران، احتمال درگیری نظامی میان ایران و آمریکا افزایش یافته است. فرماندهی نیروهای نظامی آمریکا در اروپا و اسرائیل برای پاییز سال ۲۰۱۲، چهار مانور مشترک نظامی ترتیب داده است و ایالات متحده و کشورهای اروپایی متحد آن برای انجام رزمایش در خلیج فارس برنامه‌ریزی کرده‌اند. به باور وی، هرچند احتمال حمله نظامی ایالات متحده یا اسرائیل به ایران در سال ۲۰۱۲ ضعیف به نظر می‌رسد، ولی آنرا نمی‌توان کاملا منتفی دانست؛ سناریوی محتمل‌تر این است که آمریکا و کشورهای متحد آن فشار بر ایران را افزایش داده و نهایتا به دنبال گفتگو برای کاهش تنش باشند. در گذشته این الگو با چین، هند، پاکستان، شوروی و کره شمالی پس از دستیابی این کشورها به تسلیحات هسته‌ای به کار رفته است. دولت اوباما مشخصا خواهان کشانده شدن پای آن به جنگی تازه در خاورمیانه نیست. همان طوری که رابرت گیتز وزیر دفاع پیشین هنگام ترک پست خود گفت: چنانچه وزیر دفاع بعدی آمریکا، خواهان اعزام دوباره ارتش آمریکا به آسیا یا خاورمیانه یا آفریقا باشد باید به سلامت عقلی وی شک کرد. لئون پنتا نیز در دسامبر سال ۲۰۱۱ اظهار داشت: حمله به تاسیسات هسته‌ای ایران در بهترین حالت، این برنامه را تنها یکی دو سال به تعویق می‌اندازد و موجب تقویت رژیم ایران از لحاظ داخلی و خارجی و اقدامات تلافی‌جویانه این کشور علیه پایگاه‌های نظامی و کشتی‌های آمریکا در منطقه خواهد شد و اثرات ویرانگری بر اقتصاد شکننده اروپا و ایالات متحده بر جای خواهد گذاشت. اگرچه وی بعدا خاطرنشان ساخت که ایران مجهز به تسلیحات هسته‌ای خط قرمز آمریکا محسوب می‌شود.

در صورت آغاز جنگ از سوی اسرائیل به ناچار پای ایالات متحده به میان کشیده خواهد شد. از نظر نویسنده ایران مجهز به موشک‌، مین، قایق‌های کوچک تندرو و زیردریایی، احتمالا خواهد توانست به مدت دو هفته تنگه هرمز را ببندد. همچنین سیستم‌های دفاعی اسرائیل مانند گنبد آهنین نیز به احتمال زیاد نمی‌تواند تمامی موشک‌های شلیک شده را رهگیری کند. در این گزارش آمده که حزب الله لبنان ۵۰ هزار موشک از جمله موشک‌های زلزال، فجر ۳، ۴ و ۵ ایرانی در اختیار دارد. همچنین آغاز جنگ علیه ایران یا لبنان می‌تواند به نفع رژیم بشار اسد تمام شود. چنین جنگی به احساسات ضدآمریکایی و ضداسرائیلی میان اعراب و جهان اسلام نیز دامن خواهد زد.

با توجه به موارد یاد شده، به نظر می‌رسد ایران مجهز به تسلیحات هسته‌ای تهدیدی به مراتب کمتری را نسبت به جنگی جدید در خاورمیانه متوجه آمریکا می‌سازد. چرا که حتی در صورت دستیابی به چنین تسلیحاتی، منبع اصلی توانایی ایران همچنان استفاده از نیروهای تحت‌الحمایه خود و تسلیحات متعارف ( مانند موشک‌هایی که می‌تواند حوزه‌های نفتی عربستان سعودی، کشتی‌های نفتکش و کشتی‌های ایالات متحده را مورد هدف قرار دهد ) خواهد بود.

این گزارش در بخشی دیگر به این مسئله اشاره می‌کند که بحران سوریه به مسئله‌ای بغرنج برای آمریکا و متحدان منطقه‌ای آن تبدیل شده است: چرا که به نظر می‌رسد به جنگی داخلی تبدیل شود و باعث درگرفتن تنش‌های مذهبی میان شیعیان و سنی‌ها در لبنان و عراق گردیده و حتی با هجوم گسترده پناهندگان و آوارگان دامنه آن به اردن، ترکیه نیز کشیده شود. جدایی‌طلبان کرد نیز قصد دارند تا از آشوب ایجاد شده برای به دست آوردن خودمختاری از ترکیه نهایت استفاده را ببرند. به نظر می‌رسد با تغییر جهت بحران سوریه به سمت و سوی جنگ داخلی، این کشور نیز به عرصه‌ای برای رقابت‌های منطقه‌ای میان ایران و آمریکا همان طور که در عراق اتفاق افتاد- تبدیل شود. اسلاوین در این رابطه پیشنهاد می‌کند: در صورت امکان، ایران می‌بایست در اقدامات دیپلماتیک در سطح بین‌المللی و منطقه‌ای برای حل بحران سوریه و فرونشاندن شورش داخلی در این کشور و کاهش انگیزه آن برای بی‌ثبات ساختن حکومت آتی در سوریه شرکت داده شود.

راهبرد محتاطانه ایالات متحده می‌تواند آمادگی برای مداخله در سوریه، ادامه کمک‌های نظامی به لبنان، مصر و اسرائیل و افزایش فروش تجهیزات نظامی و آموزش به کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس باشد. ایالات متحده در صورت دستیابی ایران به تسلیحات هسته‌ای می‌بایست چتری حمایتی برای متحدان عرب خود ایجاد کند تا آنها را از دنبال کردن مسیر دستیابی به تجهیزات هسته‌ای باز دارد. واشنگتن می‌بایست به منظور بازیابی نفوذ خود در لبنان و مصر، کمک‌های خارجی خود را ادامه دهد. در سایه وضعیت بد ایران و سوریه که موجب تضعیف حزب‌ الله لبنان شده، حمایت ایالات متحده از ارتش لبنان برای تقویت دموکرات‌های لبنانی و جلوگیری از کشیده شدن درگیری‌ها از سوریه به این کشور و حفظ آرامش و صلح در مرزهای اسرائیل و لبنان بسیار ضروری است. همچنین فرماندهی نیروهای آمریکا در اروپا می‌بایست امکان درگیری میان اسرائیل و لبنان پیرامون ادعاهای مرزی و بر سر منابع انرژی ساحلی را مدنظر قرار دهد.

تلاش برای گفتگو با ایران جهت تغییر رویه خود

این گزارش در پایان می نویسد: اگرچه تعیین و تشخیص راهبرد دیپلماتیک در قبال ایران از حوصله این گزارش و فرماندهی ارتش آمریکا در اروپا خارج است، ولی پرسنل نظامی آمریکا که سنگینی بار تصمیم‌گیری رهبران غیرنظامی برای ورود به جنگ در خاورمیانه را بر دوش کشیده‌اند، می‌بایست از راهبردی قوی‌تر برای مشارکت دیپلماتیک با ایران حمایت کنند. دولت اوباما در کنار وضع تحریم‌های سخت‌تر می‌بایست راهی دیپلماتیک پیش روی ایران قرار دهد تا به این کشور اجازه دهد بدون احساس تحقیر، نگرانی‌های بین‌المللی پیرامون برنامه هسته‌ای خود را رفع کند. رهبران نظامی ایالات متحده برای کاهش خطر درگرفتن جنگ بر اساس اشتباه محاسباتی، حداقل باید به دنبال گشایش مسیر ارتباطی به دولت و ارتش ایران باشند. در این زمینه خطوط تلفنی مستقیم، توافق برای کمک در هنگام بروز حوادث در دریا و غیره می‌تواند مفید واقع شود.

سیاست سازان آمریکایی می‌بایست این مسئله را درک کنند که ایران از نفوذ خود در عراق و افغانستان برای تامین هرچه بیشتر منافع خود استفاده خواهد کرد. اقدامات آمریکا برای به حداقل رساندن چنین نفوذی احتمالا منجر به نتیجه نشده و یا حتی نتیجه عکس خواهد داشت. در حالی که همکاری‌های آتی اطلاعاتی و نظامی میان ایالات متحده و پاکستان در هاله‌ای از ابهام قرار دارد، ایالات متحده می‌بایست از این فرصت برای گسترش همکاری با ایران، در زمینه تقویت ثبات [حکومت] افغانستان بهره جوید. آمریکا می‌بایست ضمن تشویق مشارکت ایران در نشست‌های منطقه‌ای، از گفتگو میان ایران و شرکای ایالات متحده ( مانند عربستان سعودی و هند ) استقبال کند. ایران بارها نشان داده است که چنانچه از ترتیب امنیتی منطقه‌ کنار گذاشته شود در پی تضعیف آن بر خواهد آمد.


نظرات کاربران 

ارسال یک پاسخ