ابراهیم سحرخیز، معاون آموزش متوسطه وزیر آموزش و پرورش در گفتوگو با خبرنگار اجتماعی باشگاه خبری فارس «توانا»، تصویب اساسنامه دانشگاه فرهنگیان را از بهترین خاطراتش در آموزش و پرورش سال ۹۰ عنوان کرد و اظهار داشت: سالها بود که حسرت میخوردیم مراکز تربیت معلم در آموزش و پرورش احیا شود و این اتفاق در سال ۹۰ افتاد.
وی ادامه داد: واقعیت این است که نجات آموزش و پرورش در گرو تربیت نیروی انسانی متخصص حرفهای به عنوان معلم است و اگر این اتفاق افتاد، در آموزش و پرورش تحول اتفاق میافتد؛ با کتاب جدید، مدرسه شیک و مجهز هیچ اتفاقی نخواهد افتاد.
سحرخیز با بیان اینکه تربیت معلم بهترین و شایستهترین مکان برای تربیت نیروهای باانگیزه، موفق و مؤمن برای آموزش و پرورش است، گفت: انشاءالله ۲۵ هزار دانشجو جذب دانشگاه فرهنگیان میشود که یک خاطره خوش است.
وی دومین خاطره خوش از آموزش و پرورش سال ۹۰ را تصویب سند تحول بنیادین این وزارتخانه ذکر کرد و افزود: ۳۰ سال بود که دنبال سند تحول بنیادین بودیم و این کار با جدیت وزیر انجام شد.
* آییننامه دوره متوسطه نظری و فنی و حرفهای اصلاح شد
معاون آموزش متوسطه وزیر آموزش و پرورش، مهمترین اقدام این معاونت در سال ۹۰ را ایجاد مجتمعهای شهری عنوان کرد و ادامه داد: اگر به ایجاد مجتمعهای شهری پرداخته شود، یک کار تحولی بزرگ در اداره مدارس و اقتدار بخشی به مدیران است؛ حدود یک میلیون و ۷۰۰ هزار دانشآموز را تحت پوشش بردیم.
وی به اصلاح آییننامه دوره متوسطه نظری و فنی و حرفهای اشاره کرد و اظهار داشت: این آییننامه به تصویب شورای عالی آموزش و پرورش رسید ضمن اینکه دوره پیشدانشگاهی نیز ساماندهی شد و از ترمی ـ واحدی به سالی ـ واحدی تبدیل شد.
سحرخیز، افزایش ۳ درصدی دانشآموزان در دورههای فنی و حرفهای و کاردانش را از دیگر اقدامات ذکر کرد و افزود: پوشش تحصیلی برای دانشآموزان دختر در شاخه فنی و حرفهای افزایش یافت.
وی با بیان اینکه رشد ساخت و ساز هنرستانها در استانها آهنگ بیشتری پیدا کرده است، گفت: در استانی مانند خوزستان ۱۴ هنرستان افتتاح کردیم.
* سیزدهبدر در خانه ماندم و مشق نوشتم
معاون آموزش متوسطه وزیر آموزش و پرورش ضمن تبریک سال ۹۱ به دانشآموزان، فرهنگیان و خانوادهها، بیان کرد: در ایام عید نوروز دو سنت را باید ترویج کنیم که نخست صلهرحم که در رأس آن توجه به پدر و مادر و خویشان بزرگتر است و دیگری احیاء کردن سنت سفر است؛ سفر انسان را پخته و مجرب میکند و انسان با طبیعت و تاریخ دیرینه خودش آشنا میشود و این جزء بزرگترین درسهای ماست.
وی به خاطره نوروزی از دوران دانشآموزیاش نیز اشاره کرد و گفت: یادم میآید آن زمان که ما مدرسه میرفتیم، در دوره راهنمایی و دبیرستان تکلیف نوروزی نبود، اما در ابتدایی شرایط بگونه دیگری بود؛ در کلاس پنجم ابتدایی موظف بودیم برای هر کتابی، یک دفتر تهیه کنیم و از اول تا آخر هر کتاب را مینوشتیم و در کپی هر کتاب، علاوه بر اینکه متن را وارد میکردیم، تصاویر را هم باید با مداد رنگی میکشیدیم.
سحرخیز ادامه داد: شما در نظر بگیرید در ایام عید، مردم به میهمانی میروند و ما نیز گرایش خاصی به داییمان داشتیم چون خانهاشان در جای خوش آب و هوایی بود، ایام عید به آنجا میرفتیم؛ تازه دو روز مانده به سیزدهبدر، یادم میافتاد که این تکالیف را باید بنویسم و آنجا با گریه و زاری پدر و مادر را یاری میگرفتم؛ البته پدر و مادر بنده هم سواد آنچنانی نداشتند که در تکلیف کمکم کنند و کسانی که میهمانمان بودند، سعی میکردند به تقلید از خط من، یکی دو درس را کمک کنند و بنویسند.
وی اضافه کرد: وقتی بعد از تعطیلات نوروز به مدرسه رفتم، معلم کلاس که جذبه زیادی داشت، شروع به نگاه کردن مشقها کرد؛ وحشت داشتم که اگر بفهمد مشقهایم را کس دیگری نوشته است، چه میکند که خوشبختانه از دفتر او را خواستند و چون حواسش نبود، چیزی نگفت و به خیر گذشت.
این معاون وزیر افزود: این اتفاق به عنوان خاطره بد در ذهنم باقی مانده است، به خصوص که سیزدهبدر هم در خانه ماندم و مشق نوشتم؛ خوشیهای ایام نوروز به یک طرف و دو سه روز آخر و با ترس و لرز و اضطراب مشق نوشتن به یک طرف است، به همین دلیل معتقدم مشق زیادی به دانشآموزان دادن خوشایند نیست.