بیانیهی انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه خلیج فارس (بوشهر) در اعتراض به تغییر زمان برگزاری امتحانات دانشگاهی به بهانهی برگزاری انتخابات ریاستجمهوری
حافظهی تاریخی ناظران و آگاهان از پویشهای جامعهی مدنی ایران گواه بر آن است که نهاد دانشگاه به چه میزان در هر فراز و نشیب تاریخِ چند دههی اخیر این کشور، منشأ اثر و زایندهی حرکت بوده است. اگر بهچشم خود ندیدهایم، لااقل شنیدهایم و خواندهایم که این نهالِ زاینده از همان ابتدای رویش، به صواب یا ناصواب، خاستگاه چه تحولاتی بوده و چگونه قسمتی از بار جامعهی مدنی فروخفتهی ایران را به دوش کشیده است. اکنون، اما، چند صباحی است که دانشگاه رمق گذشتهی خویش را ندارد و نشان پویشهای سابق را نمیتوان در آن دید. در حالی که دیدگاههای موافق وضع موجود و محافظهکار کماکان به حیات خود، هرچند عمدتاً بدون استقبال گستردهی دانشجویان، ادامه میدهند، اما دیدگاههای منتقد و مخالف و تحولخواه، اگر به تمامی محو نشده باشند، با محدودیتهای گستردهای برای ادامهی فعالیتهای خود مواجهاند؛ فضایی که هرچند به کام عدهای که دانشگاه را مطیع و ثناگو میخواهند خوشایند است، اما نتیجهای جز دامن زدن به افزایش شکاف ملت و دولت و رادیکالیزهتر شدن فضای کشور نخواهد داشت.
تصمیم جدید متصدیان آموزش عالی کشور مبنی بر لزوم تغییر زمان برگزاری امتحانات دانشگاهی که در بسیاری از دانشگاههای کشور – از جمله دانشگاه خلیج فارس – منجر به تقارن ایام امتحانات با زمان رسمی تبلیغات انتخاباتی میشود، نمونهای بارز از اقداماتی است که نتیجهای جز دور شدن بیش از پیش دانشگاه از حوزهی نقشآفرینی اجتماعی ندارد. تصمیمی که تمام برنامههای تحصیلی مصوب وزارتهای علوم و بهداشت را زیر و زبر میکند و ناگهان از اساتید و دانشجویان میخواهد تا قریب به یک ماه زودتر از موعد مقرر برنامههای تحصیلی خود را پایان دهند! ابتدا باید پرسید که چگونه این وزارتخانهها اینچنین تن به قیچی شدن برنامههای تحصیلی مصوب خود در دانشگاههای کشور میدهند؟ آیا آنان برای مواد آموزشیای که خودشان تحصیل آن را از دانشجویان و تدریس آن را از اساتید میطلبند، ارزش و اعتباری قائل نیستند؟ آیا این مطالب آموزشی در مقایسه با شورآفرینی ادعایی موردنظر مسئولان، چنان حاشیهای و غیرضروریاند که بهسادگی میتوان آنها را – لابد به بهانهی هر انتخابات کشوری – قیچی کرد و از تدریس و تحصیل بخش قابلتوجهی از آنها چشم پوشید؟! و نیز باید پرسید که چرا این ابلاغیه، اینچنین غیرمنتظره و در میانهی نیمسال تحصیلی به اطلاع دانشجویان و اساتید دانشگاهی میرسد؟ چگونه تصمیمگیران وزارتخانههای مربوطه بهسادگی به خود اجازه میدهند برنامههای اهالی دانشگاه را اینگونه تغییر دهند؟ آیا بسیار آسانتر نمیبود که این وزارتخانههای دولتی پیش از تعیین قطعی زمان برگزاری انتخابات با وزارتخانهی متصدی برگزاری آن، یعنی وزارت کشور، رایزنی میکردند تا مناسبترین زمان ممکن را برای شورآفرینی موردنظرشان برگزینند؟
جالبتر آنجاست که بهانهی این ابلاغیهی تأسفبرانگیز را فراغت بال جامعهی دانشگاهی برای حضور پرشور در انتخابات ریاستجمهوری سال ۹۲ اعلام نمودهاند! بهراستی آیا میتوان تصور نمود دانشجویانی که در پی حضور پرشورتر در فعالیتهای انتخاباتی هستند، رأی به تقارن زمانی امتحانات پایانی نیمسال تحصیلی با مهمترین دورهی فعالیتهای انتخاباتی دهند؟! چگونه تشکلها و گروهها و افراد مستقل دانشجویی حضور پرشورتری در انتخابات خواهند داشت، در حالی که تقریباً تمامی ایام رسمی تبلیغات انتخاباتی در بسیاری از دانشگاههای کشور مقارن با ایام امتحانات دانشگاهی خواهد بود؟! بهراستی اگر تصمیم این وزارتخانهها بهمنظور شورآفرینی در عرصهی انتخابات بوده، چگونه است که نهادهای مسئول در سالیان پیشین هرگز برای پرشورتر کردن انتخابات به این دست اقدامات متوسل نمیشدهاند؟ چرا ناگهان در این انتخابات خاص اندیشهی تغییر زمان برگزاری امتحانات به بهانهی مشارکت بیشتر به ذهن ایشان خطور کرده است؟
با این وصف، روشن است که هیچ داور منصفی نمیتواند رأی به صحت و سلامت این تصمیم عجیب وزارتخانههای علوم، بهداشت و البته آموزش و پرورش در به هم ریختن کلِّ تقویم آموزشی کشور دهد. مگر آنکه مسئولان آموزش کشور فعالیت انتخاباتی را صرفاً حضور چند ساعته در صف صندوقهای رأی بهجهت طولانیکردن آن صفها تعبیر کنند یا نهایتِ تلاش سیاسی جامعهی دانشگاهی بسیاری از دانشگاهها را به دو روز باقیمانده از ایام رسمی تبلیغات انتخاباتی، یعنی ۲۱ و ۲۲ خردادماه تقلیل دهند!
با این تفاصیل، چنین بهنظر میرسد که این تصمیم بیش از هر چیز در پی زوال آن دسته از پویشهایی است که سعی در پاسداشت جمهوریت نظام سیاسی کشور و حراست از حق حاکمیت مردم بر سرنوشت خویش دارند. چه بسا که با ادامهی چنین رویههای نامبارکی، شکاف بین مطالبات حقیقی جامعهی مدنی و مواضع سیاسی و اجتماعی اعلامشده در دانشگاهها عمیقتر گردد و یکی از مهمترین نهادهای منتقد و مطالبهگر به ورطهی رکود بیشتری افتد؛ فرجام شومی که جز برای عدهی قلیلی که تنگنظرانه سودای تکصدایی نمودن جامعه و یکهتازی در عرصهی قدرت را دارند، به کام هیچکس خوشایند نخواهد بود.
انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه خلیج فارس بر این باور است که آنچه در نهایت از اینگونه تصمیمات برمیآید، چیزی جز بیاعتبار کردن و به سُخره گرفتن نظام آموزشی کشور، و نیز مانعتراشی برای مشارکت واقعی نهاد دانشگاه در فرایندهای کلان اجتماعی چون انتخابات ریاستجمهوری نخواهد بود. از اینرو، این تشکل ضمن اعلام اعتراض خود به متصدیان آموزش عالی کشور نسبت به تغییر زمان برگزاری امتحانات دانشگاه به بهانهی همزمانی با انتخابات ریاستجمهوری یازدهم، از تمامی اعضای جامعهی دانشگاهی، به خصوص دانشجویان و اساتید انتظار دارد تا نسبت به این تصمیم دولتمردان کشور، هم از نگاه آموزشی و هم سیاسی، واکنش نشان داده و بدین ترتیب مانع از انفعال و رکود هرچه بیشتر دانشگاه و جامعه گردند و نیز زمینهی تقویت این عقیده را که دانشگاه حتی از استقلالی نیمبند نیز برخوردار نیست، از بین ببرند. بدان امید که پویایی هرچه بیشتر دانشگاه و مطالبهگری روزافزون این نهاد، موجب بازگشت عقلانیت به عرصهی تصمیمگیری در میان تصمیمسازان کلان کشور گردد.
انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه خلیج فارس (بوشهر)
۱۶/۲/۱۳۹۲