- Assalouyeh News – پایگاه خبری شهرستان عسلویه - https://assalouyehnews.ir -

نامه سرگشاده پدر “صبا فروزنده” به روحانی (+گزارش تصویری)

“صبا درحالت زندگی نباتی می‌باشد و توانسته ایم تا کنون با فروش وسائل منزل، کمک برخی از هموطنان و… از تاریخ ۳۰/۴/۱۳۸۷ تا به حال مخارج او را تامین نمائیم و حتی برای ادامه درمان صبا در سال ۱۳۸۹ یکی از کلیه های خود را فروختم…”
عصرایران – پدر “صبا فروزنده” دختری که ۶ سال از زندگی خود را بر اثر خطای پزشکی در زندگی نباتی گذرانده است طی ارسال نامه ای سرگشاده به رییس جمهور از وی تقاضای کمک کرد.

متن کامل این نامه که نسخه ای از آن همراه با تصاویری از صبا در اختیار عصرایران گذاشته شده، به شرح زیر است:

سپاس و ثنای بی حد بر آستان صفات بی همتای احدیت که در کمال رافت و در نهایت عطوفت رخصت سخن گفتن بر بندگان خود عطا فرموده است

سلامی به بوی خوش یاس محضر رئیس محترم دولت تدبیر و امید جناب آقای دکتر روحانی

این روزها روزهای نسبتا شادی برای مردم است چرا که خواسته خود را در تغییر ریاست جمهوری دیدند و اکنون آماده اند تا شاهد تغییرات امیدوارانه دولت جدید باشند اما آقای رییس جمهور این روزها برای من (علیرضا فروزنده)، دخترم صبا فروزنده و مادرش شاد نیست. ۶ سال است که شاد نیست. ۶ سال است که ما حرف می زنیم، دلیل و شاهد می آوریم اما هیچ کس صدایمان را نمی شنود و در نهایت به دروغ پردازی متهم می شویم.

[1]

 

روزهایی بود که صبای من تازه زبان باز کرده بود، آنوقت تنها ۶ سال داشت. حتما دختر داشته اید. آن روزها برای ما روزهای شادی بود. گفتن و خندیدن های ما از حقیقت خوشبختی خانواده سه نفری ما بود. اما انگار زمانه با ما یار نبود. صبا بیمار شد. در تاریخ ۶ /۱۱ /۱۳۸۶ ما متوجه شدیم که صبا تومور مغزی دارد. این شد که ما دست به دعا شدیم و پزشک دست به کار.

اولین عمل دخترم برای کار گذاری شانت مغزی بر روی او انجام شد. پس از آن نیز برای برداشتن توموری که روی مخچه بود در  تاریخ ۱۳/۱۱/۱۳۸۶ تحت عمل جراحی قرار گرفت اما شانس با صبا یار نبود، شانت بد کار میکرد ناگزیر رنج دو عمل جراحی دیگر برای رفع مشکل شانت را نیز بر شانه های دخترانه کوچکش متحمل شد.

[1]

۳۳ جلسه رادیوتراپی و ۲ جلسه شیمی درمانی انجام شد. در این مرحله پزشکان از روند درمان و نتایج پاک بودن نمونه مغز استخوان و جلوگیری از رشد باقیمانده تومور به وسیله رادیو تراپی راضی بودند ما هم راضی بودیم. انگار زندگی داشت دوباره لبخند می زد. اما باز هم روزگار، صبا را با رنج و درد هم آغوش کرد. خرداد سال ۱۳۸۷ به علت مشکل شانت او را به بیمارستان بردیم اما در تعطیلات ۱۴ و ۱۵خرداد پزشک متخصص مربوطه در بیمارستان نبود این شد کار فرزندمان به دست رزیدنتهای نروسرجری افتاد.

دخترم درد می کشید اما آنها دلیل مشکل را چیز دیگری می دانستند. (پزشک صبا واستاد مربوطه نیز در این روزها درخارج از کشور بود) سرانجام رزیدنت‌ها تشخیص دادند که مشکل از شانت است در نتیجه صبا را حدودا ۷ بار دیگر روانه اتاق عمل کردند اما  باز هم جراحی‌ها جواب نداد. در ادامه هم این عملهای پی در پی منجر شد تا فرزند ما به مننژیت وعوارض دیگر مبتلا شود.
[1]

اوایل تیر سال ۱۳۸۷ بود که که پزشک صبا از سفر برگشت و اعلام کرد برای فرزندمان شانت vaوریدی تهیه نمائیم. پس از تهیه شانت vaوریدی عمل صبا سریعا توسط  وی انجام شد.

نتیجه خوب بود و مشکل برطرف شد. دوباره روزگار ما سه نفر شیرین شد و دخترمان داشت به حالت عادی برمی گشت. با این حال چون صبا در حین یکی از عمل‌ها آسپیره شده بود وی را تراکستومی نمودند و به آی سی یو انتقال دادند. تمام رفلکس‌های صبا در این روزها کاملا رضایت بخش بود اما…

[1]

متاسفانه در صبح  ۲۰/۴/۱۳۸۷ بنا به دلایلی که تاکنون مجهول مانده صبا دچار ایست قلبی شد. (درآن زمان ما خود شاهد کلیه حوادث بودیم) در ادامه باز هم بی توجهی غیر موجه عوامل آی.سی.یو گریبانگیر صبای ما شد. لطمات بی شماری به فرزندمان وارد شد و او کاملا ایست قلبی داشته است، با این حال تیم پزشکی بدون توجه به زمان از دست رفته (با توجه به آتروفی شدید مغزی مشهود در اسکن مغزی بعد از تیر ماه۱۳۸۷) به او ۵ بار شوک قلبی می‌دهند که قلب صبا دوباره شروع به کار می‌نماید ولی به کما می‌رود.

بعد از انجام ۱۸ بار عمل از ابتدای بیماری تا آن روز شوم و آن اتفاق از وی قطع امید کردند اما ما پدر و مادر هستیم نمی توانیم صبایی که نفس می کشد و حق زندگی دارد را به حال خود رها کنیم . در نتیجه او را به منزل آورد ه ایم و مشغول نگهداری از او هستیم. حالا صبا درحالت زندگی نباتی می‌باشد و توانسته ایم تا کنون با فروش وسائل منزل، کمک برخی از هموطنان و… از تاریخ ۳۰/۴/۱۳۸۷ تا به حال مخارج او را تامین نمائیم و حتی برای ادامه درمان صبا در سال ۱۳۸۹ یکی از کلیه های خود را فروختم، با این حال به دروغ‌پردازی متهم شدم.

[1]

جناب رییس جمهور؛ ما به عنوان اولیای صبا فروزنده برای روشن شدن حقیقت مشکلاتی که بر او رفته و باعث این صدمات جسمی فراوان به او شده خود را مسئول می دانیم به همین دلیل شکایتی تنظیم و به دادگستری ارائه کردیم اما تاکنون پاسخ درست و قانع کننده ای به ما داده نشده است این در حالی است که مدارک ما مستند است و حتی جابجائی تراکستومی و عدم توجه فردمسئول به این مهم در مقابل چشمان همسرم بوده.

حالا در این روزهای سخت گرانی و کمیابی دارو ما مانده ایم با صبایی که هر روز صبح چشم باز می کند، نگاه می کند و حتی می خندد… در کنار هزینه هایی که خودتان بهتر از ما آگاه هستید که کمر می شکند.

[1]

 

جناب آقای روحانی! فرزند من فدای بی مسئولیتی شد. باور کنید خسته ایم .باور کنید دلمان شکسته و این قلم عاجز است از گفتن حرف هایی که دراین چند سال بغضی شده بر گلوی صبا، من و مادرش. باور کنید دیگر این شانه ها تاب ندارد. باور کنید از نظر روحی و مالی عاجز مانده ایم.

جناب آقای رئیس جمهور؛ شانت فرزندم از سرش نزدیک به ۱۰ ماه است که بیرون آمده ولی کسی برای درمانش اقدام نمی‌کند حتی با وجودی که به پزشک مربوطه مراجعه نمودیم در جواب به ما گفته شد که دست به این کودک نمی‌زنم وبرای درمان به همان بیمارستان و رزیدنت‌ها مراجعه نمائید… آری این است جواب ما در قبال پیگیریمان

[1]

 

 آقای رییس جمهور صبای ما قد کشیده اما این قد کشیدن ها تنها برای ما نوید این است که باید یک کالسکه تازه برای او تهیه کنیم تا بتوانیم او را جا به جا کنیم. صبای ما قد کشیده اما ما نمی توانیم راه رفتن او را ببینیم و غرق در شادی شویم و تنها عکس العمل ما به قد کشیدن های صبا اشک است، بی رنگ و داغ.

با این حال چشم امیدمان به دولت امید است باور کنید شعار نمی دهیم. این حرف ها را به پای جنجال خبری نگذارید قصد جنجال هم نداریم حتی برای تحقیر کردن و زیر سئوال بردن هیچ شخص و بخشی هم نیست٬ فقط ما درمان فرزندمان را میخواهیم. صبا تاکنون ۲۶ بار جهت مسائل مختلف عمل شده است.
[1]

این نامه برای ما یک امید است یک امید تازه تا شاید یک بار دیگر پرونده صبا فروزنده بررسی شود تا شاید به ما کمک شود تا شاید قلب مان آرام گیرد.

امیدوارم در دولت یازدهم هیچ  پدری برای تامین هزینه درمان فرزندش نخواهد کلیه بفروشد.

امیدواریم در دولت امید نهادهایی که قرار است مسائل و خطاهای پزشکی را بررسی کنند پرونده ها را بدون چشم پوشی بررسی کنند تا حق هیچ کس پایمال نشود و پرونده‌ها بدون توجه به نکات آن به بایگانی سپرده نشود و خواسته های قضائی مورد توجه قرار گیرد.

در دولت پیشین نه تنها به روند درمان صبا کمک نشد بلکه من و مادر صبا متهم به دروغ پردازی و پرونده سازی شدیم. تا کنون هم اگر از صبا حمایتی در نگهداری شد ازجانب برخی هموطنان بوده است.

اکنون امید داریم که در دولت یازدهم دیگر اینگونه نشود. ما به تدبیر شما امید داریم…

امید به اینکه حداقل کسی به دور از هرگونه تعصب و جناح بازی بیاید صادقانه به حرفهایمان گوش دهد. مدارک و اسکن‌های قبل و بعد از این اتفاق را ببیند و بعد قضاوت کند.

و در آخر ایمان داریم به اینکه صبا فردا در جایی باریک ‌تر از مو بار دیگر در مقابل کسانی قرار می‌گیرد که هوشیاریشان می‌توانست زندگی او و ما را از نابودی برهاند، اشتباهی که اگرچه به عمد نبود، اما عوامل زمینه‌ساز آن همه عوامل تعمدی بودند.

باتشکر
علیرضا فروزنده

تمام اسناد و مدارک موجود بوده و نام‌ گروه پزشکی و پرستاری، بخش و زمان انجام جراحی‌های مختلف در صورت نیاز جهت ارائه محفوظ می‌باشد.

[1]

در پایان هم نمونه برخی اخبار و گزارش هایی که از روند بیماری و درمان صبا در برخی از جراید منتشر شده خدمتتان فرستاده ایم.