- Assalouyeh News – پایگاه خبری شهرستان عسلویه - https://assalouyehnews.ir -

ما ایرانیان «مختارمان» را کشته‌ایم!

نیوزلند کشور زیبایی است که غیر از طبیعت زیبا و گوسفند‌هایش به چیز دیگری شناخته نبود. در تاریخ این کشور، هیچ نقطه مهمی به چشم نمی‌خورد که آثار به جای مانده از آن، این روز‌ها دلیلی شود برای اقبال مسافران و گردشگران به آن؛ حال آنان چه کار کرده‌اند؟ مدیران فرهنگی ایرانیان چه کار کرده‌اند؟
گزارش مجمع بین‌المللی اقتصاد در سال ۲۰۱۱، نشان می‌دهد که فاصله ایران با دیگر کشورهای توریست‌پذیر از لحاظ تسهیلات گردشگری، تنوع در جاذبه‌های رقابت‌پذیری در صنعت سفر و توریسم و استفاده از پتانسیل‌های توریستی بسیار زیاد است، به گونه‌ای که کشورهایی چون مالت، ترکیه و یا حتی نیوزلند در رتبه‌های بالاتری از ایران هستند و کشورمان با توجه به همه جذابیت‌های توریستی، در رتبه پایین ۱۱۴ در جهان است.

به گزارش وبگردی به نقل از «تابناک»، همه ما شنیدنی‌هایی از این دست را که ما کشور چهار فصل هستیم، یا آثار باستانی پدید آمدن تمدن‌های بشری را در کشورمان داریم یا میزبان معروف‌ترین میراث تاریخی جهانیم و … را بسیار شنیده‌ایم، ولی با همه اینها، همچنان یکی از ضعیف‌ترین کشورها در صنعت توریسم هستیم.

البته این در حالی است که با همه این سخنان، مسئولان سازمان میراث فرهنگی و گردشگری، همچنان بر این پافشاری دارند که وضعیت گردشگری در ایران، بسیار توسعه‌یافته است، به گونه‌ای که معاون گردشگری این سازمان اعلام نموده بود، ورود گردشگران خارجی در سال جاری، ۳۰۰ درصد رشد داشته است.

اما از سوی دیگر، روزی نیست که در اخبار فرهنگی وب‌گاه‌های گوناگون، خبر از تخریب آثار باستانی شناخته و ناشناخته در سراسر کشور به گوشمان نرسد؛ از طاق بستان که انتشار تصاویر عجیب فعالیت‌های عمرانی در آن مو به تن دوستداران فرهنگ این کشور راست کرده تا تخریب هفته به هفته خانه‌ای تاریخی در تهران، اصفهان، کاشان، یزد و شهرهای دیگر و حتی خشک شدن دریاچه ارومیه و تبدیل جنگل‌های شمال به محل دفن زباله و…؛ هرچند دیگر این دست اخبار هم به گوش دوستداران فرهنگ و هنر طبیعت تکراری شده و جز آه حسرت، کاری از دست کسی برنمی‌آید.

این گزارش در ادامه می‌نویسد، نکته دردآور و تأمل‌برانگیز این است که اگر چشمانمان را بر کوتاهی در ‌نگهداری از میراث گذشته ببندیم، نمی‌توانیم از تداوم این نگاه کج‌اندیشانه به موقعیت‌های جدیدی که می‌تواند به یکی از جاذبه‌های گردشگری کشورمان بدل شود، بگذریم؛ رخدادی که در سال‌های گذشته، بارها در مسائل فرهنگی، هنری و یا حتی محیط زیست روی داد و فاجعه دریاچه ارومیه، مهمترین آن بود. این که از صفت «دردآور» برای این منظور بهره می‌گیریم، به این دلیل است که این رخدادها، نشان می‌دهند به رغم ادعای مسئولان سازمان میراث فرهنگی، مبنی بر رشد ۳۰۰ درصدی ورود گردشگر به ایران، بی‌توجهی به جاذبه‌های گردشگری و توسعه آن، مانند این است که به جای درمان قطعی، از برخی مخدر‌ها برای نشئه‌ای کوتاه مدت بهره ببریم.

ولینگتون به هابیت‌ها می‌نازد

نیوزلند کشور زیبایی است که غیر از طبیعت زیبا و گوسفند‌هایش به چیز دیگری شناخته نبود. این جزیره از نزدیک‌ترین خشکی خود، دو هزار کیلومتر فاصله دارد و به دلیل همین دوری، سال‌ها تنها پناه بومیان مائوری بود.

اما پس از کشف این جزیره و سپس استعمار آن از سوی بریتانیا به محل تبعید و نگهداری زندانیان خطرناک انگلیسی تبدیل شد که سالی چند بار با کشتی به این کشور برده می‌شدند.

همان گونه که می‌بینیم، در تاریخ این کشور، هیچ نقطه مهمی به چشم نمی‌خورد که آثار به جای مانده از آن، این روز‌ها دلیلی شود برای اقبال مسافران و گردشگران به آن؛ با این حال، این کشور نسبت به ما در جایگاه بسیار بهتری در جذب توریست است.

در اینجا نمونه‌ای ساده می‌‌آوریم؛ این روز‌ها هر کس که وارد فرودگاه ولینگتون می‌شود، با تصاویر و نمادهایی از افسانه‌های قدیمی اروپا روبه‌رو می‌شود؛ نمادهایی از سرزمین میانه و داستان‌هایی که در آن رواج دارد که با ساخت سه فیلم ارباب حلقه‌ها، شهرت همه‌گیری یافتند. ماجرا از این قرار است که یکی از نمادهای معاصر کشور نیوزلند، پیترجکسون کارگردان است که با ساخت سه‌گانه ارباب حلقه‌ها، شهرت جهانی پیدا کرد و این روز‌ها ساخت فیلم جدیدش «هابیت» را به پایان برده است.

 
تبلیغات پیرامون این فیلم چنان زیاد است که پیش از به نمایش درآمدن، اخبار فراوانی را درباره آن ساخته است. یکی از این رخدادها، تبدیل دکور بزرگ این فیلم در ولینگتون به یک جاذبه توریستی است تا مسافران بتوانند از نزدیک با لوکیش‌های این فیلم آشنا شوند.

روایت یک داستان تاریخی در دل فیلم هم باعث شده تا این لوکیش‌ها و دکورهای بزرگ برای مسافران جذاب باشد. پیش از این هم بخش‌هایی از فیلم ارباب حلقه‌ها در این کشور فیلمبرداری شده بود که بعد‌ها به پارک ارباب حلقه و نیز محلی برای بازدید مسافران تبدیل شد؛ اما این تنها کاری نبود که مسئولان ساخت فیلم با همکاری شهرداری ولینگتون انجام دادند. آنان بخش‌هایی از دکور را به همراه مجسمه‌هایی از شخصیت‌های این فیلم به نقاط گوناگون شهر برده‌اند و به کمک آن، شهر را آزین بسته‌اند؛ هم‌اکنون فرودگاه ولینگتون، رستوران‌ها و خیابان‌های این شهر با نمادهایی از این سریال شناخته می‌شود.

 
 
 
 

اکنون به نمونه وطنی این ماجرا نگاهی بیندازیم؛ نزدیک به یک سال است که پخش سریال مختارنامه در ایران پایان یافته و نزدیک به ده سال هم ساخت این سریال به طول انجامیده که بخش مهمی از کار ساخت سریال، مربوط به ساخت دکور عظیم آن بود که در چند شهر ایران ساخته شد که البته بخش بزرگی از آن در احمدآباد مستوفی در حاشیه تهران بود.

حتی اگر از پخش این سریال در کشورهای همسایه هم بگذریم و تنها به مخاطب داخلی بیندیشیم، این سریال و حواشی آن، آنقدر جذابیت داشت که به یکی از جاذبه‌های گردشگری دست‌کم در تهران تبدیل شود؛ اما چه بر سر این مجموعه بزرگ آمد؟

پس از کش‌وقوس‌های فراوان و وعده‌های گوناگون برای خرید و نگهداری دکورهای این سریال، اخبار تخریب دکور‌ها به گوش می‌رسد. حسینی یکی از مالکان زمین‌های محل ساخت دکور مختارنامه در ۲۵ مهر ماه امسال ـ که می‌خواست با لودر آن‌ها را تخریب کند ـ در گفت‌وگویی  اظهار داشته که دکور‌ها را تخریب می‌کنیم و جایشان ذرت می‌کاریم.

خب صد البته از کشاورزی که زندگی‌اش از محل کاشت ذرت می‌گذرد، نمی‌توان انتظاری داشت؛ اما از مسئولانی که به وقت آمار دادن با دست‌های پر و گونه‌های گل انداخته جلوی دوربین‌های تلویزیونی حاضر می‌شوند، انتظار دیگری می‌رود که آن هم در این سال‌ها دیگر به حسرت همیشگی ما بدل شده است.